آیا صنایع دستی هنر است؟
صنایع دستی که سابقا تحت عنوان صنایع مستظرفه از آن نام برده میشد از نظر زبانی واژه دوگانه به نظر میرسد که دلالت های متفاوتی را در بر می گیرد.
از طرفی “صنایع” یا صنعت بر مدرن بودن، صنعتی بودن و دور بودن از تولید دستی دلالت دارد. از طرف دیگر “دستی” واژهای است که بر کنش تولیدی غیرصنعتی غیر مدرن و سنتی دلالت دارد. به عبارتی در تعریف واژگانی آن با دو انتخاب کاملاً متفاوت رو به رو هستیم.
در رویکرد سنت گرایانه بر ارزش های نمادین، در متجلی ساختن اعتقادات معنوی تاکید میشود. اما در رویکرد مدرن، ارزش های زیبایی شناسانه، طرح و رنگ و کارکردهای تزیینی آن مورد توجه است.
از طرف دیگر امروز صنایع دستی به عنوان رشته ای از هنر در مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاه های هنر تدریس می شود. این در حالی است که جایگاه این هنر در میان هنرها هنوز در پرده ابهام قرار دارد.
گاه صنایع دستی در گروه هنرهای کاربردی قرار گرفته و معیارهای مدرن را مورد توجه قرار میدهد. گاه در گروه هنرهای سنتی قرار گرفته و تکیه بر معنویت در هنر دارد.
در فضای دانشگاهی نیز واحدهای مبانی هنرهای تجسمی و طراحی پایه در کنار مهارت های سنتی آموزش داده میشود. همچنین ارزشیابی صنایع دستی بر پایه زیباشناسی و نقد همواره با مشکلات و موانعی روبرو بوده است.
ابهام در جایگاه این هنر زمانی افزایش مییابد که دریابیم صنایع دستی طیف بزرگی از اشیا کاربردی و غیر کاربردی در سطوح متفاوت از تولید انواع کارگاهی تا اشیا منحصر به فردی را در بر میگیرد که دارای ارزش های زیبایی شناسی هستند.
با این توضیح، تعیین حدود و مرزهای صنایع دستی مستلزم بحث درباره جداسازی محیط های متفاوت آن بر اساس نظام های ارزشی و خاص و متناسب با اهداف هر یک از حیطه هاست.
قضاوت درباره زیبایی
کانت در تئوری شناخت خود نشان می دهد که جهان تا جایی برای انسان قابل شناخت است که بر اساس شرایط پیشین ذهن تنظیم شود. نتیجتا اشیا و پدیدارها را آنگونه که در خود هستند و بدون در نظر گرفتن قوانین نظم دهنده ذهن واحد خصوصیات ذاتی نمی داند.
او به توصیف ویژگی هایی برای ابژه زیبا نمی پردازد. بلکه میخواهد آن نوع از قضاوت ما را توصیف کند که می گوییم “چیزی زیباست”. کانت در واقع در صدد بیان شاخصهایی برای قضاوت است. نه شاخص هایی برای ابژهای که پیش از آن مورد قضاوت قرار گرفته است.
کانت تحلیل قضاوت زیباشناختی را با تحلیل زیبا آغاز میکند. به دنبال آن است که رابطه احساس لذتمندی در سوژه را با شی زیبا، به جای قواعدی برای شیء زیبا نشان دهد. چرا که به زعم او این توانایی ذوقی سوژه است که زیبایی را مورد قضاوت قرار می دهد. بنابراین “قضاوت ذوقی” شایسته آشکار کردن زیبایی در شعر زیباست.
به همین دلیل به تحلیل قضاوت زیباشناختی می پردازد. او این قضاوت را از چهار جنبه کیفیت، کمیت، نسبت و جهت مورد بررسی قرار میدهد. به چهار تعریف جزئی از حکم زیباشناختی میرسد و متعلق چنین حکمی را زیبا میخواند.
در تحلیل قضاوت زیباشناختی از جنبه کیفیت، کانت ابتدا بین تصورات حاصل از دریافت های حسی و احساسی لذت در ذهن، سه نوع ارتباط ذکر میکند که عبارتند از: مطبوع، خیر و زیبا.
تقسیم بندی هنرها بر مبنای قضاوت زیبایی شناختی
به نظر کانت اثر هنری آن چیزی است که ساخته دست انسان از طریق اختیار بر مبنای اراده و عقل انسانی [وجه تمایز هنر از طبیعت] است.
جایگاه صنایع دستی در بین هنرها
در صورتی که بتوانیم اثبات کنیم که صنایع دستی دارای شاخصه هنرهای زیبا است، می توان چنین استنباط کرد که کانت صنایع دستی را حتی اگر دارای کاربرد باشد، زیر مجموعه بخشی از هنر زیبایی قرار می دهد.
چرا که او در این دسته از هنرهای زیبا، استفاده معین از شی را به مثابه شرط محدود کننده ایده های زیبا شناختی می داند. ولی در عین حال حکم ذوقی کاربردی را برای آن قابل صدور می دارد.
اما فقط در صورتی می توانیم صنایعدستی را هنر زیبا تلقی کنیم و حکم به زیبایی صنایع دستی فقط می تواند به این شرط صادق باشد که اثر محصول نبوغ هنرمند بوده و ایده های زیبا شناختی به عنوان مبنای ایجابی آن ضروری باشد.
نتیجه
گستردگی تولیدات صنایع دستی از اشیا کاربردی تا غیر کاربردی و از تولیدات انبوه کارگاهی گرفته تا آثار منحصر به فرد گسترده است. همچنین از آثاری که به تزیین اشیا بسنده می کنند تا آثاری که وجوه زیبایی شناسانه اثر را مد نظر قرار می دهند، ما را با طیفی از صنایع دستی مواجه می کند.
این بدان معناست که ما همانند دیگر هنرها با نوع یکپارچه ای از هنر مواجه نیستیم که بتوانیم آن را مورد قضاوتی کلی قرار دهیم. در این پژوهش تلاش شد تا طیف اشیا صنایع دستی را با توجه به وجوه زیبایی شناسانه آنها در حیطه های جداگانه مورد تحلیل قرار داد.
برای این منظور اساس تحلیل و قضاوت را بر زیبایی شناسی کانت قرار دادیم و نتایج زیر بدست آمد.
آثار صنایع دستی که داخل در حیطه هنر هستند به دو گروه تقسیم میشوند:
الف. هنرهای مطبوع،
ب. هنرهای زیبا.
چنانچه بخواهیم داخل در حیطه هنر بودن را به عنوان شرط صنایع دستی فرض کنیم لازم است ابتدا محصولات هنر را از غیرهنر متمایز کنیم. کانت تمایز هنر از غیرهنر را در سه امر اساسی میداند که عبارتند از:
- هنر آن است که محصول پیشه وری نباشد.
- هنر آن است که بواسطه عقل و اختیار باشد.
- هنر آن است که متکی پر توانستن باشد و نه دانستن.
بر اساس چنین شرایطی لزوما تولیدات انبوه کارگاهی در گستره هنر نمیگنجد. بنا به دلایل زیر تولیدات کارگاهی نمی تواند در مرزبندی هنر گنجانده شود.
هنر نیست چون محصول پیشه وری محسوب می شود. زیرا
الف: تولید به واسطه مزد انجام می گیرد.
ب: مشغله ای رنج آور است و تنها به واسطه معلولش یعنی مزد جذاب است.
ج: از روی اجبار است زیرا به واسطه سفارش تولید می گردد.
- هنر نیست چون محصول اختیار نیست. زیرا استادکار یا شاگردان به واسطه علاقه سفارش دهنده اعم از بازار یا خریدار دست به تولید می زند.
- هنر نیست چون متکی بر شناخت است و استاد کار با شاگردان باید به آنچه می سازند آگاه باشند.
بسیاری از تولیدات صنایع دستی به گروه هنرهای مطبوع تعلق دارند. در این تولیدات تزئین به منزله تأثرات حسی، احساس لذت از رنگ ها و سایر عناصر حسی بصری را بر می انگیزد. هدف از تزئین در این هنرها، تحریک ذوق و سلیقه و ایجاد لذت حسی غیر پایدار بدون ایجاد تأمل در داوری آنهاست.
بنابراین در یک اثر صنایع دستی متکی به تزیین صرف، نظیر ظروف سفالی لعاب دار، ظروف فلزی نقش دار جعبه های پاپیه ماشه، پارچه های قلمکار، جواهرات، اشیاء و مبلمان معرق و منبت کاری و… مشروط بر آنکه سه شرط اساسی تمایز هنر از غیرهنر را دارا باشند، هنر مطبوع محسوب می شوند.
نویسنده: مهدی خبازی کناری و صفا سبطی